دراوایل اردیبهشت ماه بود به دستور یداله
خان وعزت خان اهالی
گلی به سمت
روستای'>روستای
گویداش هجوم بردند تازهر چشمی ازمردم روستای گویداش بگیرند .چون چوپان خان ازاهالی گویداش کتک خورده .خان روستای گلی به بهانه تلافی رفتند درکوه بلند روستا که اشراف داشت به منطقه گویداش سنگر گرفتند .واهالی گویداش خبردار شده بودند.درنقطه مقابل سنگر گرفته بودند .به دونفر ازاهالی گویداش به عنوان میهمان به روستای گلی می امدند تعرض میشود ودرن
هایت کدخدامنشانه ازهردوطرف قضیه فیصله می یابد.اگر ریش سفیدان خردمند ازهردوطرف میانجگری نمی کردند دراین تصمیم عجولانه ونا بخردانه ازجانب مردم بی خسارات وصدمات جبران ناپذیری متحمل میشدند.چون هم خانها مسلح به سلاح گرم بودند وهم اهالی گویداش چون مردان تیر انداز مشهور به نام حاج صفرعلی پسرش عطاب راداشتند ودیگر افراد گویداش باز ازنظرسلاح برتری به اهالی گلی داشتند.فقط اهالی دونفر ازخانها یکی کلت داشته ودیگری تفنگ تکتیر .ولی سلاح اهالی گویداش برنو یا ام یک بود.برچسبها: یداله خان, عزت خان, حاج صفرعلی داستان شب...
ادامه مطلبما را در سایت داستان شب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : m-noormohammadi بازدید : 210 تاريخ : چهارشنبه 8 تير 1401 ساعت: 14:09